#الف
بعد از جمهوری اسلامی!
️شورای سردبیری: دیروز ، وزیر امور خارجه ترامپ حین اعلام پایان معافیتهای موقت چند کشور از شمول تحریم نفتی ایران، به اصرار اعلام کرد فشاری که به ایران وارد میشود در راستای به حکومت رساندن هیچیک از گروههای ضدنظام نیست. به صراحت از برخی گروهها مثل بقایای گروه رجوی نام برد. ادعا کرد هدف به پای میز مذاکره کشاندن ایران درباره دو مساله دستیابی به بمب اتم و حمایت از تروریسم است و تکرار کرد که قبلا درخواستهایی دوازدهگانه در مقابل ایران گذاشته شده است. در واقع، دولت ترامپ به صراحت اعلام کرده به پیدا کردن جانشین برای حکومت ایران نمیاندیشد. میتوان گفت صادقانه حرف میزنند؟ به تعبیری، بله.
اندکی پیش یکی از متفکران اصلاحطلب نیز در تحلیل خود از ناتوانی دولت ترامپ در پیدا کردن جانشین مناسب برای حکومت ایران سخن گفته و نتیجه گرفته بود اتفاقی نامیمون این جمهوری را تهدید نمیکند.
اما متاسفانه ارزیابی او نیز مانند اطمینانبخشی پومپئو پوشاننده یک حقیقت مخوف است: ترامپ و مشاوران نزدیکش ،این گروه فاقد دیدگاههای افقدار و استراتژیک، نگران اینکه با فروپاشی جمهوری اسلامی چگونه ماجرا را جمع خواهند کرد نیستند. برخلاف سنت سازمانهای تشکیلدهنده دولت در ایالات متحده که ورود به هر اقدام سیاسی خارجی را معمولابا دقت و بدون ماجراجویی و با طراحی صفر تا صد صورت میدادند، دولت ترامپ بر اساس برنامهریزی روی اهداف کوتاهمدت و بدون توجه به همه عواقب عمل میکند. تیم او برنامه دوسویهای طراحی کرده که نتیجه آن یا تسلیم ایران در اثر فشار حاد اقتصادی (مانند مقطع مذاکرات با دولت اوباما) و یا عصبیت و اصطکاک منجر به درگیری در سواحل خلیج فارس و دریای عمان باشد. در فرض نخست ترامپ از همان الگوی فشار دوران پیش از مذاکرات سازش قهرمانانه پیروی میکند، اما معتقد است کار را محکمتر و با نتیجه توافق پربارتر از اوباما به پایان میبرد. در سناریوی جایگزین یعنی نوعی رویارویی فیزیکی که ترامپ آنرا بدیل میداند (ولی گویا فعلا با روحیه اش سازگار نیست) با وجود چندین سوراخ بزرگ روی ائتلاف ضدایرانی دستساز ترامپ - نتانیاهو، نتیجه در گیری شکست نظامی و وضعیت بهتر، یعنی فروپاشی حکومت فرض میشود. دولت ترامپ درباره پس از این مرحله هیچ تصور و برنامهای ندارد. فقدان تصویر نیروی جانشین، نبود زمینه برای امثال پسر پهلوی یا همسر رجوی، مساله کاخ سفید نیست. اگر بود، مانند دوران بوش و تدارک حمله به صدام، که آمریکاییها معارضان شیعه را به لندن بردند و آنها را آماده جانشینی کردند، تحرکی برای شکل دادن حکومت جانشین دیده میشد. تیم ترامپ راست میگوید؛ جانشین ندارد ،ولی به دنبال سرنگونی در صورت تسلیم نشدن است. این هم یک پارامتر افزایشدهنده خطر است وقتی که از خودشان نمیپرسند بعد چه میشود؟
نتیجهای که میخواهیم بگیریم این است که کسی تحلیل نکند چون ترامپ کسی رابه عنوان جانشین جمهوری اسلامی در کشوی میز خود ندارد، پس اتفاقی نمیافتد؛ واقعیت این است که او اصلا به این مساله فکر نمیکند.
با توجه به سیاست حکومت در مقابل افکار عمومی، جایی برای نشان دادن راه دررو به حکومت نیست. ما این مسیر را قبلا به تلویح گفتهایم. حالا، تنها میتوان حکومت را نصیحت کرد کنترل اعصابش را حفظ کند و نهی خود را در زمینه خودداری از تبدیل شعارها به عمل اکیدتر سازد. اگر سیاستش مقاومت تا حد ممکن است، همه باید توجیه شوند که در کجا باید مقاومت داشته باشند؛ در مقابل هرگونه تحریک به رویارویی!
@jameeno
by via لینکستان | لینکهای جذاب!
بعد از جمهوری اسلامی!
️شورای سردبیری: دیروز ، وزیر امور خارجه ترامپ حین اعلام پایان معافیتهای موقت چند کشور از شمول تحریم نفتی ایران، به اصرار اعلام کرد فشاری که به ایران وارد میشود در راستای به حکومت رساندن هیچیک از گروههای ضدنظام نیست. به صراحت از برخی گروهها مثل بقایای گروه رجوی نام برد. ادعا کرد هدف به پای میز مذاکره کشاندن ایران درباره دو مساله دستیابی به بمب اتم و حمایت از تروریسم است و تکرار کرد که قبلا درخواستهایی دوازدهگانه در مقابل ایران گذاشته شده است. در واقع، دولت ترامپ به صراحت اعلام کرده به پیدا کردن جانشین برای حکومت ایران نمیاندیشد. میتوان گفت صادقانه حرف میزنند؟ به تعبیری، بله.
اندکی پیش یکی از متفکران اصلاحطلب نیز در تحلیل خود از ناتوانی دولت ترامپ در پیدا کردن جانشین مناسب برای حکومت ایران سخن گفته و نتیجه گرفته بود اتفاقی نامیمون این جمهوری را تهدید نمیکند.
اما متاسفانه ارزیابی او نیز مانند اطمینانبخشی پومپئو پوشاننده یک حقیقت مخوف است: ترامپ و مشاوران نزدیکش ،این گروه فاقد دیدگاههای افقدار و استراتژیک، نگران اینکه با فروپاشی جمهوری اسلامی چگونه ماجرا را جمع خواهند کرد نیستند. برخلاف سنت سازمانهای تشکیلدهنده دولت در ایالات متحده که ورود به هر اقدام سیاسی خارجی را معمولابا دقت و بدون ماجراجویی و با طراحی صفر تا صد صورت میدادند، دولت ترامپ بر اساس برنامهریزی روی اهداف کوتاهمدت و بدون توجه به همه عواقب عمل میکند. تیم او برنامه دوسویهای طراحی کرده که نتیجه آن یا تسلیم ایران در اثر فشار حاد اقتصادی (مانند مقطع مذاکرات با دولت اوباما) و یا عصبیت و اصطکاک منجر به درگیری در سواحل خلیج فارس و دریای عمان باشد. در فرض نخست ترامپ از همان الگوی فشار دوران پیش از مذاکرات سازش قهرمانانه پیروی میکند، اما معتقد است کار را محکمتر و با نتیجه توافق پربارتر از اوباما به پایان میبرد. در سناریوی جایگزین یعنی نوعی رویارویی فیزیکی که ترامپ آنرا بدیل میداند (ولی گویا فعلا با روحیه اش سازگار نیست) با وجود چندین سوراخ بزرگ روی ائتلاف ضدایرانی دستساز ترامپ - نتانیاهو، نتیجه در گیری شکست نظامی و وضعیت بهتر، یعنی فروپاشی حکومت فرض میشود. دولت ترامپ درباره پس از این مرحله هیچ تصور و برنامهای ندارد. فقدان تصویر نیروی جانشین، نبود زمینه برای امثال پسر پهلوی یا همسر رجوی، مساله کاخ سفید نیست. اگر بود، مانند دوران بوش و تدارک حمله به صدام، که آمریکاییها معارضان شیعه را به لندن بردند و آنها را آماده جانشینی کردند، تحرکی برای شکل دادن حکومت جانشین دیده میشد. تیم ترامپ راست میگوید؛ جانشین ندارد ،ولی به دنبال سرنگونی در صورت تسلیم نشدن است. این هم یک پارامتر افزایشدهنده خطر است وقتی که از خودشان نمیپرسند بعد چه میشود؟
نتیجهای که میخواهیم بگیریم این است که کسی تحلیل نکند چون ترامپ کسی رابه عنوان جانشین جمهوری اسلامی در کشوی میز خود ندارد، پس اتفاقی نمیافتد؛ واقعیت این است که او اصلا به این مساله فکر نمیکند.
با توجه به سیاست حکومت در مقابل افکار عمومی، جایی برای نشان دادن راه دررو به حکومت نیست. ما این مسیر را قبلا به تلویح گفتهایم. حالا، تنها میتوان حکومت را نصیحت کرد کنترل اعصابش را حفظ کند و نهی خود را در زمینه خودداری از تبدیل شعارها به عمل اکیدتر سازد. اگر سیاستش مقاومت تا حد ممکن است، همه باید توجیه شوند که در کجا باید مقاومت داشته باشند؛ در مقابل هرگونه تحریک به رویارویی!
@jameeno
by via لینکستان | لینکهای جذاب!
نظرات
ارسال یک نظر