دوشنبه ای که سیاه نبود

دوشنبه هم آمد و رفت. باختیم و از #جام #ملتهای #آسیا خداحافظی کردیم…. این جمله اشتباه است. تیم ملی #فوتبال ایران از تیم ملی ژاپن شکست خورد و باز با جام ملتها خداحافظی کرد.
هیچوقت یک فوتبالی خبره نبودم. لازم هم نبود باشم. دنیای فوتبال یعنی یک سری تیم دوست داشتنی٬ پرسپولیس اول از همه و بعد آرسنال و بارسلونا٬ بعد #تیمـملی و به همین راحتی. تیم ملی ولی اعصابی از آدم می زد. آدمهایی که هر کدامشان قهرمان یکی یا هزاران نفر بودند ولی وقتی تیم می شدند انگار به عقب می رفتند. آدمها عوض می شدند ولی تیم همان بود با بازیکنانی که تکرار می کردند چطور یک تیم نباشند. وضع همین بود تا کیروش آمد. تیم ٬‌تیم شد. نه یک شبه. هشت سال طول کشید٬‌هیچ چیز خوبی یک شبه ساخته نمی شود. تیم ملی فوتبال ایران شد رتبه یک آسیا٫ نفس اسپانیا و پرتغال را گرفت. همه فکر می کردند جام را هم می گیرد ولی….نگرفت.

اول. شکست را باید پذیرفت. تیم ملی ایران شکست خورد. تیم ملی ایران همه فرهنگ و ملت ایران نیست٬ گرچه یکی از معدود چیزهاییست که سیاست آلوده اش نکرده است و می شود راحت بدون برچسب خوردن دوستش داشت. در نتیجه من نمی فهمم این روضه خوانهای روحوضی را که دارند فرهنگ و ملت ایران را سر کوچه حراج می کنند به یک فنجان ژاپنی. تیم ملی باخت. شاید شکست به نظر یتیم بیاید ولی شکست هزار پدر دارد. بازیکن و بازیکنان اشتباه کردند٬ این به معنای مادون بودن فرهنگ ایرانی نیست. اگر دوستان می دانستند فرهنگ یعنی چی می فهمیدند فرهنگ برتر و کهتر ندارد. فرهنگ فرهنگ است. لطفا بازی ۱۱ نفر آدم را به فرهنگ ۸۰ میلیون ایرانی تعمیم ندهید. ضمن اینکه این ۱۱ نفر پدر خودشان را درآورده اند که به اینجا برسند و مثالهای و نمونه های تمرین و تلاش هستند.

دوم. تیمی که سه هیچ به ژاپن باخت در ۵ بازی گل نخورده بود و چین را سه هیچ زده بود. کیروش این تیم را ساخت و به اینجا رساند. حالا نتیجه دلخواه نیامده است و همه دنبال خواستن سر مقصر هستند. اگر قرار باشد برای یک لحظه تیم ملی را آینه ملت و جامعه بدانیم٬ باید خودمان را در ان ببینیم و کمی درباره برخوردمان با این شکست فکر کنیم. یک تیم و یک تلاش تیمی محصول منابع و روشها و تمریناتش هم هست. این فرهنگ ما نبود که باعث شکست تیم ملی شد. بلکه این غفلتهای مختلف و متعدد از نقش عوامل ریز و درشت در پیروزی تیم بود که این شکست را رقم زد. از کارت زرد طارمی در بازی چین تا بی دقتی و ناآشنایی با فضای بازیهای بین المللی٬ از انحصاری کردن پخش بازیها و محروم کردن باشگاهها از منابع درامدی مستقل تا نگاه هیاتی و محفلی به فوتبال.

سوم. همیشه گفته اند و گفته ایم تیم مربی می خواهد. الحق هم مربی خوبی برایش آوردند و هشت سال هم ماند و کار کرد. درشت شنید و گاهی جواب هم داد.و تیم را ساخت. نشان داد می شود یک تیم خوب داشت. و نشان هم داد که یک مربی به تنهایی کافی نیست. باید سیستم فوتبال را جهانی کرد تا به روز باشد. عجیب است که از دوران فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه بیش از یک قرن گذشته است ولی هنوز ما منتظر معجزه از مستشار و مربی هستیم بی آنکه بپذیریم در نهایت ایرانی بازیگر عرصه سرنوشت خودش هست. مربی روش بازی را یاد می دهد ولی ما به میدان بازی می رویم. کیروش زحمت خودش را کشید ولی فوتبال ایران چقدر تغییر کرد؟ چقدر قبول کردیم که فوتبال را امروزی کنیم و فدراسیون و باشگاهها را واقعامستقل کنیم و به آنها اجازه رشد بدهیم؟ آیا هنوز این علاقه و سرگرمی ملت بزرگ ایران آنقدر بزرگ هست که روی پای خودش بایستد؟ دوشنبه سیاه نخواهد ماند اگر درسهایش را جدی بگیریم. دیگر وقتش است.



* This article was originally published here

نظرات