جامعه پزشکی؛ تسلیت!

جامعه پزشکی؛ تسلیت!
امیر هاشمی مقدم
سازمان امور مالیاتی کشور تلاش کرده بود در راستای اجرای قانون، همه پزشکان، پیرا پزشکان، داروسازان و دیگر پیشه‌های مرتبط با درمان را به کاربرد دستگاه‌های خودپرداز وا دارد. با این شیوه، میزان [قابل توجهی از] درآمد آنان آشکار شده و بر پایه آن، مالیات برای‌شان تعیین می‌گردد. اما این تصمیم با واکنش به شدت تند و منفی نهادها و انجمن‌های پزشکی روبرو گردید. هیچ توجیه قابل قبولی در نامه‌های اعتراضی بسیاری که این گروه‌ها نوشته‌اند، برای علت مخالفت‌شان دیده نمی‌شود. اما بد نیست بدانیم بر پایه آمار سازمان امور مالیاتی، پزشکان ایران مجموعا 150 میلیارد تومان مالیات پرداخت می‌کنند، در حالی‌که میزان مالیات واقعی آنان حدود 6700 میلیارد (یعنی 45 برابر چیزی که پرداخت می‌کنند) است. به سخن دیگر، پزشکان تنها حدود 2درصد از مالیات‌شان را می‌پردازند.
دقیقا شش سال پیش در روزنامه قانون یادداشتی نوشته بودم با نام «وجدان پزشکی در ایران و امریکا» که آن یادداشت هم با واکنش تند جامعه پزشکی روبرو شد. آن زمان هم بحثم به فرار مالیاتی پزشکان برمی‌گشت. بر پایه آمار سازمان امور مالیاتی در سال 1392، از دو هزار نفری که درآمد ماهانه بیش از یک میلیارد تومان [در آن سال] داشته و هیچ مالیاتی نمی‌پرداختند، 300 نفرشان پزشک بودند. این آمار، ناگفته‌های بسیاری در دل خود داشت؛ برای نمونه:
️ بیش از این شمار، پزشکانی را داریم که درآمد ماهیانه‌شان بیش از یک میلیارد تومان بوده و مالیات هم نمی‌پرداختند، اما گیر قانون نیفتاده بودند؛
️ بیش از این شمار، پزشکانی داریم که درآمد ماهیانه‌شان بیش از یک میلیارد تومان بوده، اما مالیات [یا بخشی از آنرا] می‌پرداختند.
️ اینکه در سال 1392 ما شمار زیادی پزشک داشتیم که درآمد ماهیانه‌شان بالای یک میلیارد تومان بود هم خود جای شگفتی و پرسش دارد که چگونه یک پزشک می‌تواند چنین درآمدی داشته باشد؟
من از نظام پزشکی در دیگر کشورها اطلاع دقیقی ندارم، اما می‌دانم در ترکیه یک پزشک تنها اجازه انجام یک کار را دارد؛ یعنی یا در مطب شخصی، یا در بیمارستان و یا در دانشگاه کار می‌کند. یعنی برخلاف ایران، یک پزشک نمی‌تواند هم در دانشگاه تدریس کند، هم صبح‌ها در بیمارستان باشد و هم عصرها در مطب شخصی‌اش (که در بسیاری موارد، بیماران مطبش همان بیمارانی هستند که صبح به وی در بیمارستان مراجعه کرده‌اند، اما به شیوه‌های گوناگون به مطبش ارجاع داده شده‌اند). همچنین در ترکیه تفاوت زیادی میان دستمزد یک پزشک متخصص با یک استاد دانشگاه نیست (برخلاف ایران). همچنان که برخلاف بسیاری از دیگر کشورها، تفاوت حقوق یک پزشک با یک پرستار در ایران نیز به شدت زیاد است (گاه بیش از یکصد برابر).
البته درباره دریافتی دقیق پزشکان در ایران هم اطلاعات و داده‌های کافی در دسترس نیست و تنها در گزارش‌های رسانه‌ای یا گفتگوهای مسئولین وزارت بهداشت می‌توان به برخی اعداد دست یافت؛ به‌ویژه اینکه بیشتر پزشکان ایرانی، در چندین جا (بیمارستان، مطب و...) به‌طور همزمان فعالیت می‌کنند. تلاش نهادها و انجمن‌های پزشکی برای آشکار نشدن درآمد پزشکان نیز جای بررسی دارد.
این البته به معنای نادیده گرفتن خدمات پزشکان با وجدان ایرانی نیست. ما پزشکان زیادی در ایران داریم که بخشی از زمان‌شان را به درمان بیماران فقیر اختصاص می‌دهند و حتی شماری پزشک ایرانی می‌شناسیم که به‌طور دوره‌ای، به روستاها و مناطق محروم رفته و بیماران را درمان می‌کنند. اما شوربختانه نسبت اینان به پزشکانی که به‌طور غیر قانونی و غیراخلاقی درآمدهای کلان دارند، ناچیز است؛ یعنی پزشکانی که برای درآمد بیشتر، چندین بیمار را به‌طور همزمان در یک اتاق معاینه کرده و نسخه هر بیمار را در یکی دو دقیقه پیچیده و از او می‌خواهند پس از یکی دو ماه، دوباره برای معاینه نزد وی برود.
در این میان، جامعه پزشکی ایران با لابی‌های قدرتمندی که در سطوح بالای مدیریتی کشور دارد، در حال مافیایی شدن و نقد ناپذیری است. ای‌کاش پزشکانی که با یک نقد یا برخورد کوچک، به‌طور هماهنگ از هشتک‌هایی همچون #جامعه_پزشکی_تسلیت استفاده می‌کنند، در هنگام فرار مالیاتی، زیر پا گذاشتن اخلاق و قانون، نادیده گرفتن سوگند بقراط و... نیز این هشتک را به کار ببرند.
این یادداشت را اگر می‌پسندید، برای دیگران نیز بفرستید.
کانال مقدمه
@mog
haddames
by via لینکستان | لینک‌های جذاب!

نظرات