در ابتدای دعوت پیامبر اسلام در مکه،چند تن از بزرگان و مهترانِ قریش به سختی با او و با رسالتِ او مخالفت و مقابله می کردند

در ابتدای دعوت پیامبر اسلام در مکه،چند تن از بزرگان و مهترانِ قریش به سختی با او و با رسالتِ او مخالفت و مقابله می کردند.
یکی از این بزرگان«نضر بن حارث»و روایت زیر هم در این باره است:
..
و این نضر بن حارث،پیوسته پیامبر را رنجاندی و با وی عداوت کردی و معارضه ی قرآن نمودی.
هرگاه که پیغمبر مجلس ساختی و تبلیغِ رسالت کردی و قرآن بر ایشان خواندی،چون از مجلس برخاستی،این نضر بن حارث بیامدی و باز جایِ سید-پیامبر-نشستی و-برای مردم-قصه ی «رستم و اسفندیار»آغاز کردی و حکایت ملوکِ عجم برگرفتی و بگفتی.
و مردم بر سرِ وی گرد آمدندی و آنگه ایشان را گفتی:نه این سخن که من میگویم بهتر از آن است که محمد می گوید؟
..
و این نضر بن حارث سفر بسیار کرده بود و در ولایاتِ عجم بسیار گردیده بود و قصه ی«رستم و اسفندیار» آموخته بود وحکایاتِ ملوکِ عجم بدانسته بود و او را فصاحتی عظیم بود.
چون پیغمبر بیامدی و حکایت پیامبران یاد کردی و حکایاتِ عاد و ثمود و فرعون-از قرآن-بگفتی و از عجایبِ آسمان خبر دادی،نضر بن حارث گفتی:
من بهتر از این توانم گفت و قصه ی رستم و اسفندیار را بگفتی و مردمان را خوش آمدی و تعجب کردندی،که این حکایات که نضر بن حارث گوید،خوشتر از آن است که محمد گوید!
by via لینکستان | لینک‌های جذاب!

نظرات