عباس امیرانتظام قربانی جهل انقلابی اا مهرانگیز کار اا ️ جمعیت بزرگی از ایرانیان مجذوب انقلاب بودند و مهر و امضای خمینی زیر هر انتصابی می نشست، حجت بود

عباس امیرانتظام قربانی جهل انقلابی
اا
مهرانگیز کار
اا

️ جمعیت بزرگی از ایرانیان مجذوب انقلاب بودند و مهر و امضای خمینی زیر هر انتصابی می نشست، حجت بود. جمعیت بزرگی هم مرعوب انقلاب بودند و جرات نداشتند در جو هیجان زده ی انقلابیون جیک بزنند. جمعیت اخیر البته بازرگان و یزدی و بنی صدر و قطب زاده و امیرانتظام و دیگر تحصیلکرده های غرب را که در صف اول انقلاب ایستاده بودند، به چشم مامورانی می دیدند که خمینی را به رگ و ریشه ی سیاست کمربند سبز مورد نظر غرب که بر ضد تبلیغات شوروی طراحی شده بود، پیوند زده بودند.

️ کیا و بیای انقلابیون طیف بازرگان بر خلاف پیش بینی ها دیری نپایید. چند بچه انقلابی هیجان زده به خواست یک روحانی به نام موسوی خوئینی ها، سفارت امریکا را اشغال کردند. فورا نام سفارت امریکا شد "لانه ی جاسوسی". مشتی اسناد به جا مانده که گویا چندان هم از نظر امریکایی ها ارزش سیاسی نداشت و رشته رشته شده بود جمع کردند و به هم چسباندند. در این وصله پینه بازی ها، چند کاغذ هم پیدا کردند که گویا نشان می داد دولت موقت مانند هر دولت قانونی مکاتباتی با دولت امریکا داشته که امیرانتظام از طرف بازرگان زیر این مکاتبات را امضا کرده بوده است. به گفته ی امیرانتظام در مصاحبه ای با ابراهیم نبوی، این کل سند و مدرکی است که دانشجویان موسوم به "دانشجویان خط امام" مستند قرار دادند تا دولت موقت و شخص سخنگوی این دولت (عباس امیرانتظام) را متهم کنند به جاسوسی برای امریکا.

️ اشغال سفارت امریکا به کار می آید تا جهل انقلابی را با مشتی بیانیه ی بی سر و ته بر کشور حاکم کنند. از درون جعبه ی سیاه لانه ی جاسوسی گونی گونی رشته های کاغذ بیرون می ریخت و در جای اسناد جاسوسی جمعی انقلابی درس خوانده و کراواتی به خورد مردمی داده می شد که به تدریج شیفته ی خبرهای این چنینی می شدند و یادشان می رفت که قرار بوده با پیروزی انقلاب کشور گلستان بشود. احساس می کردیم سیاهی لشکر فیلم بزن بزنی شده ایم که در پایان همه ی قصه به نفع آرتیسته که شخصیتی منفی و منفور است تمام می شود و همه برایش کف می زنند.

️ عباس امیرانتظام اگر نگوییم قربانی کراوات و لباس شیک و یقه ی تمیز پیراهن و کفشهای واکس زده ی خود شد، حتما باید بگوییم قربانی انواع پروتکل ها و تشریفات و مقررات حاکم بر مکاتبات دیپلماتیک شد که  پذیرش جهانی دارد.

️ وارد کردن اتهام جاسوسی به عباس امیرانتظام اگرچه به نظر می رسد اقدامی از سر ناآگاهی بود، اما راهی بود برای حذف کامل سلسله ای از دیپلمات ها که نسل اندر نسل از قاجاریه تا پهلوی تربیت می شدند تا بتوانند در نشست و برخاست با دیپلمات های خارجی کم نیاورند. پایانی بود بر یک تاریخ که تجدد گرایی سیاسی را با انقلاب مشروطه 1906 میلادی تثبیت کرده بود و اینک آسان نبود تخریب آن تاریخ بدون طراحی برنامه هایی از نوع اشغال سفارت امریکا و سند سازی بر ضد کلیت تجددگرایی سیاسی ایران.

️ هرگاه از عهده بر نمی آمدند و با طرح و اجرای برنامه ای به سرکردگی موسوی خوئینی ها، در پی اشغال سفارت امریکا، وزارت امور خارجه را با ادعای امریکازدایی اشغال نمی کردند، زندگی امروز ایرانیان چنین نبود که هست. عباس امیرانتظام را قربانی کردند تا وزارت امور خارجه و کل شریانهای ارتباطی با دیگر کشورها را نیروهایی  تسخیر کنند که هنر دیپلماسی را به سخره می گرفتند. نزاکت دیپلماتیک را به سیاستهای استعماری نسبت می دادند.

️ عباس امیرانتظام در سالهای پایانی عمر به شفافیت الماسی تراشیده شده بود. زندگی را جور دیگری زیسته بود. در نظام سیاسی که برای واژگونی اش کارها کرده بود، دست بر کمر داشت و در شرکت خودش مدیرعامل بود و در پول سازی البته موفق. این مرحله ای از زندگی پرفراز و نشیب اوست. دیگر مرحله پیروزی انقلاب مورد علاقه اش بود که می توانست آغازی بر زندگی متفاوتی باشد و شاید هنر دیپلماسی را می توانست با هدف اعتلای کشور به کار گیرد. این آغاز شروع شد. در سیاست داخلی در مقام سخنگوی هیات دولت موقت قرار گرفت و زود در سیاست خارجی به سفارت ایران در سوئد منصوب شد.هنوز در مسند سفارت جا نیفتاده بود که طوفان جهل انقلابیون بازاری و حوزوی وزیدن گرفت و وارد مرحله ای از زندگی شد که تا پایان عمر در همان مرحله باقی ماند.

️ عباس امیرانتظام فقط قربانی جهل انقلابی نبود. نمادی شد از تحولات ایران انقلابی در سیاست خارجی. انقلابیون در فقدان یک رهبر اندیشمند، هنر دیپلماسی و خط و ربط آن با منافع ملی را بکلی انکار کردند. او تجسم این انکار بود. با دستگیری او انکار دیپلماسی خردمندانه اعلام شد. هرگز جرم ناکرده و اتهام وارده را نپذیرفت و هرگز بهای آزادی را با سکوت نپرداخت.
by via لینکستان | لینک‌های جذاب!

نظرات