یک نقطه سفید در دل کورونا محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی پیرمرد هشتاد ساله و همسرش چند سالی از او کوچکتر است
یک نقطه سفید در دل کورونا
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
پیرمرد هشتاد ساله و همسرش چند سالی از او کوچکتر است. کورونا که شایع شد از داروخانه شهر تعدادی ماسک و مقداری مایع ضدغفونی تهیه کرده بود.
دختر پیرمرد ساکن مرکز استان است. او هم به این حساب که یافتن ماسک و مایع ضدغفونی در این شرایط سخت است، مقداری از این وسایل تهیه کرده و با اتوبوس برای پدر و مادرش فرستاده بود.
پیرمرد بسته ماسک و مواد ضدعفونی را که از داروخانه شهر خریده بود، برداشت و رفت تا آنها را پس بدهد. به داروخانه که رسید قبل از آنکه به پیشخوان برسد، مردم صفکشیده برای دریافت ماسک و مایع ضدعفونی، بسته را از دستاش گرفته بودند. بستهای به پیشخوان نرسید. کارش را البته انجام داده بود.
او را میشناسم، سالهاست مشکل ریوی هم دارد و هر روز از اسپری تنفسی استفاده میکند. حتی یادم هست چندین سال قبل در منزل ما مشکل تنفسی پیدا کرد و اورژانس را خبر کردیم. باسواد و آگاه است، میداند کورونا برای کهنسالان و بیماران ریوی بسیار خطرناکتر است؛ اما اخلاق را ترجیح داد.
آنچه نوشتم، داستان نیست، یک رخداد واقعی در شهری کوچک و قهرمانش یکی از همان آدمهای عادی است، آنها که هیچ داعیهای برای شهروندی مدرن ندارند، اما اخلاقی زندگی میکنند.
پیرمرد همین امروز صبح نشان داد در اوج ترس عمومی از بیماری همهگیر کورونا میتوان اخلاقی بودن را انتخاب کرد. میتوان ماسک و مایع ضدعفونی را احتکار نکرد، بیشتر از نیاز نخرید، گرانفروشی نکرد و مثل گرگ در لحظههای حساس همنوع خود را پاره نکرد و ندرید.
وسط این همه نقطه سیاه این ماهها، یک نقطه سفید بود این پیرمرد، از جنس دنیای آدمهای خوب؛ آنها که گرگ نمیشوند.
#گرگ_نباشیم، #ویروس_کورونا
(اگر میپسندید، به اشتراک بگذارید.) @fazeli_mohammad
کانال #پادکست_سکه:
@sekke_podcast
by via لینکستان | لینکهای جذاب!
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
پیرمرد هشتاد ساله و همسرش چند سالی از او کوچکتر است. کورونا که شایع شد از داروخانه شهر تعدادی ماسک و مقداری مایع ضدغفونی تهیه کرده بود.
دختر پیرمرد ساکن مرکز استان است. او هم به این حساب که یافتن ماسک و مایع ضدغفونی در این شرایط سخت است، مقداری از این وسایل تهیه کرده و با اتوبوس برای پدر و مادرش فرستاده بود.
پیرمرد بسته ماسک و مواد ضدعفونی را که از داروخانه شهر خریده بود، برداشت و رفت تا آنها را پس بدهد. به داروخانه که رسید قبل از آنکه به پیشخوان برسد، مردم صفکشیده برای دریافت ماسک و مایع ضدعفونی، بسته را از دستاش گرفته بودند. بستهای به پیشخوان نرسید. کارش را البته انجام داده بود.
او را میشناسم، سالهاست مشکل ریوی هم دارد و هر روز از اسپری تنفسی استفاده میکند. حتی یادم هست چندین سال قبل در منزل ما مشکل تنفسی پیدا کرد و اورژانس را خبر کردیم. باسواد و آگاه است، میداند کورونا برای کهنسالان و بیماران ریوی بسیار خطرناکتر است؛ اما اخلاق را ترجیح داد.
آنچه نوشتم، داستان نیست، یک رخداد واقعی در شهری کوچک و قهرمانش یکی از همان آدمهای عادی است، آنها که هیچ داعیهای برای شهروندی مدرن ندارند، اما اخلاقی زندگی میکنند.
پیرمرد همین امروز صبح نشان داد در اوج ترس عمومی از بیماری همهگیر کورونا میتوان اخلاقی بودن را انتخاب کرد. میتوان ماسک و مایع ضدعفونی را احتکار نکرد، بیشتر از نیاز نخرید، گرانفروشی نکرد و مثل گرگ در لحظههای حساس همنوع خود را پاره نکرد و ندرید.
وسط این همه نقطه سیاه این ماهها، یک نقطه سفید بود این پیرمرد، از جنس دنیای آدمهای خوب؛ آنها که گرگ نمیشوند.
#گرگ_نباشیم، #ویروس_کورونا
(اگر میپسندید، به اشتراک بگذارید.) @fazeli_mohammad
کانال #پادکست_سکه:
@sekke_podcast
by via لینکستان | لینکهای جذاب!
نظرات
ارسال یک نظر