چالش کرونا برای نظم جهانی
توجه جمهوریاسلامی بیشتر به ملاحظات مسلکی است تا ملاحظات انسانی-اجتماعی
با آن که گمانهزنی درباره عواقب درازمدت ویروس عالمگیر کرونا هنوز زود است، چند مطلب مهم از هم اکنون روشن است. نخست، شیوه رویارویی با این آفت جهانی در طی هفتهها و ماههای اخیر طبیعت سیاسی نظامهای مسلط بر کشورهای گوناگون را زیر نور افکن قرار داده است.
در چین، روسیه و کوبا، شیوه حکومتی خودمدار، اگر نخواهیم بگوییم خودکامه، توانسته است با محدود کردن بیشتر آزادیهای فردی و اجتماعی و با بسیج نظامی منابع اداری، مالی و پزشکی، و البته با پنهانکاری و آرایش آماری، ویروس عالمگیر را تا حدی مهار کند. در دموکراسیهای غربی با دولتهای ائتلافی متزلزل، مثلا در ایتالیا و اسپانیا ، کرونا بیش از آنچه میشد انتظار داشت، گسترش یافته است.
در ایالات متحده، ملاحظات حزبی، بهویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، مانع از آن شده است که نیروهای لازم برای مهار و سرکوب کرونا در چارچوب یک سیاست فراگیر ملی بسیج شوند.
در جمهوری اسلامی در ایران، ملاحظات مسلکی، مانند همیشه بیش از ملاحظات انسانی- اجتماعی مورد توجه بودهاند.
توقیف و اخراج گروه اعزامی« پزشکان بدون مرز» نمونهای از این سیاست است. پزشکانی که با ویزای جمهوری اسلامی ایران و ظاهرا تایید شخصی وزیر امور خارجه به ایران آمده بودند، به جرم غربی بودن اجازه فعالیت نیافتند.
رویارویی با ویروس، پارهای از نقاط ضعف نظام جهانی را نیز آشکار کرد. دولتهای چک و کنیا، میلیونها ماسک پزشکی را که آلمان فدرال از چین خریده بود یا چین به ایتالیا هدیه داده بود، در مرحله ترانزیت از خاک خود توقیف کردند؛ یا بهتر بگوییم دزدیدند. البته دولت جمهوری چک سپس در آن زمینه توضیحاتی داد و آن اقدام را به کنترل موارد احتمالی قاچاق مرتبط دانست، و گفت که ماسکهای متعلق به ایتالیا بلافاصله به آن کشور ارسال خواهد شد. اما در هر حال، آن امر نشان از ناهماهنگیها و ضعفهای موجود بود.
در مراکش، دولت تمامی تولید یک داروی شرکت فرانسوی سانوفی را یکجا، و باید گفت با تهدید، خرید. زیرا بعضی پزشکان ادعا کرده بودند که داروی مورد بحث، که اساسا برای درمان مالاریا بهکار میرود، ممکن است در درمان کرونا نیز موثر باشد.
بحران کرونا همچنین نشان داد که همکاری بینالمللی در پایینترین سطح ممکن قرار دارد. ایالات متحده که در بحرانهایی مانند سونامی در اندونزی و ژاپن و مبارزه با گسترش «ایدز» در آفریقای سیاه نقش اساسی را بر عهده داشت، این بار عملا از صحنه غایب بود.
بعضی دولتها، بهویژه چین، روسیه و کوبا، کوشیدند تا با استفاده از بحران، به بهبود سیمای سیاسی خود، بهویژه در کشورهای غربی بپردازند. کمکهای فنی و پزشکی آنان، بهویژه به ایتالیا، اسپانیا و یونان، میتواند با همین نیت صورت گرفته باشد. جالب اینجاست که هر سه کشور، که همواره جزو دوستان تحسین شده جمهوری اسلامی ایران بودهاند، چندان علاقهای برای کمک به ایران نشان ندادند؛ آنهم در شرایطی که ایران یکی از پنج کشور اصلی آسیب دیده از کرونا به شمار میرود.
در بحران کرونا، شاهد انزواطلبی غالب دولتها بودیم. با تکیه بر اصل «حاکمیت ملی» که زیر بنای نظام جهانی بعد از جنگ دوم را تشکیل میدهد، دولتها نه تنها مرزهای خود را بستهاند، بلکه از نظر سیاسی، اقتصادی و حتی عاطفی در لاک خود فرو رفتهاند.
این بحران، ناتوانی بنیادی اصل حاکمیت ملی را برای رویارویی با چالشهای عالمگیر به خوبی نشان میدهد. در سال ۱۹۹۰ میلادی، با سقوط اتحاد شوروی، این امید به وجود آمد که نظم جهانی پس از جنگ دوم در مسیری تازه متحول شود. جرج بوش، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، از «نظم نوین جهانی» سخن گفت؛ شعاری که از قرن هجدهم بر مهر حکومتی آمریکا نقش گرفته است. اما بوش، پیش از آن که بتواند شعار مورد بحث را تعریف کند، در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد و ایالات متحده، با رئیسجمهوری جدیدش بیل کلینتون، گرایشی انزواطلبانه برگزید.
@AmirTaheri4
by via لینکستان | لینکهای جذاب!
نظرات
ارسال یک نظر