یادداشت وارده: چرا کمپین رفع تحریم مردمی نشد؟ #V 081 نویسنده میهمان: مهرداد محمدی @mehrdad89 به نظر میرسد که در زمان دولت احمدینژاد، اصلاحطلبان دور مانده از قدرت، رقیب اصلی خود را سازمان ملل و یا «دولت امپریالیست آمریکا»، که تحریمکنندگان اصلی بودند نمیدانستند، چرا که حد فاصل تحریمهای سال ۸۹ تا پایان دولت دهم، به ندرت میتوان، موضعی فراگیر از آنها یافت که به جای عامل داخلی، انگشت اتهام را به سمت بازیگران خارجی نشانه بروند
یادداشت وارده: چرا کمپین رفع تحریم مردمی نشد؟
#V 081
نویسنده میهمان: مهرداد محمدی @mehrdad89
به نظر میرسد که در زمان دولت احمدینژاد، اصلاحطلبان دور مانده از قدرت، رقیب اصلی خود را سازمان ملل و یا «دولت امپریالیست آمریکا»، که تحریمکنندگان اصلی بودند نمیدانستند، چرا که حد فاصل تحریمهای سال ۸۹ تا پایان دولت دهم، به ندرت میتوان، موضعی فراگیر از آنها یافت که به جای عامل داخلی، انگشت اتهام را به سمت بازیگران خارجی نشانه بروند. با روی کار آمدن دولت روحانی اما همه چیز عوض شد.
بلافاصله پس از رأی آوردن حسن روحانی در ایران، ۵۵ زندانی سیاسی خطاب به اوباما نامهای نوشتند و خواستار رفع تحریمها شدند ... انتشار نامه، با حملات شدید اصولگرایانی همراه شد که آن را «نامه ننگین» خواندند و کار چنان بالا گرفت که برخی از امضا کنندگاناش دوباره متهم و دادگاهی شدند؛ اما مگر موضوع نامه چه بود که جناح مقابل این همه در موردش حساسیت نشان داد؟
در ابتدای نامه، ضمن اشاره به فشار کمرشکن تحریمها بر توده شهروندان تأکید شده که: «سیر وقایع نیز در سالهای اخیر به نحوی بوده که امیدی به حل مسئله دیده نمیشده است». در ادامه یک قید «اما» به کار رفته که مشخص میکند منظور از این «سیر وقایع» چه بوده است: «در انتخابات اخیر ایران، چهرهای به عنوان رئیسجمهور انتخاب شده که شعار او اعتدال و عقلانیت در سیاست داخلی و خارجی بوده و بنای آن تعامل مثبت در عرصه بین المللی و پیام آن به دنیا تغییر فضا و برقراری تعاملی سازنده و دو طرفه است». کمی جلوتر، برای آنکه هر مخاطبی نسبت به ضرورت و اهمیت این تغییر ایجاد شده کاملا تفهیم شود از قید «اینک وقت آن رسیده است» استفاده میشود که مشخص میکند اتفاقی در داخل رخ داده که مسأله و وضعیت تحریمها را هم باید دگرگون کند: «ما فکر میکنیم اینک وقت آن رسیده است که با هم تاریخ را ورق بزنیم و فصلی نو در نگاه به یکدیگر باز کنیم». و البته نقطه اوج نامه که باز هم بر اهمیت نقش و حضور دولت مورد حمایت اصلاحطلبان در بزنگاه این تحول (حذف تحریمها) تاکیدی صریح دارد: «به نظر ما دوره مسئولیت این دولت ممکن است آخرین فرصت برای حل و فصل عقلانی و قابل قبول این چالش برای دو طرف باشد».
نامه معروف به ۵۵ زندانی سیاسی، هرچند با واکنش شدید جناح اقتدارگرا مواجه شد، اما در سوی دیگر موجی از اقبال فعالین را به همراه داشت. فقط در یک مورد ۴۶۶ نفر از گروههای بسیار متفاوت، طومار دیگری امضا کردند که حمایت خود از نامه ۵۵ نفره را اعلام کنند. البته ادعا این نیست که امضاکنندگان این نامهها در دوره احمدینژاد موافق تحریم بودهاند، مسأله اینجاست که تمام آنها و بخش بزرگی از شهروندان و فعالان دیگر «خودآگاه یا ناخودآگاه»، اما «بهدرستی» متوجه شده بودند که حتی مباحث حقوق بشری را نیز نمیتوان در خلأ مطرح کرد و نسبت آن با سیاستهای داخلی و خارجی را نادیده گرفت. اینان اولویت هر تغییری را به داخل مرزها داده بودند و زمانی که موفق شدند تغییری در داخل ایجاد کنند به مطالبهگری از جهان پرداختند. بدین ترتیب و در عمل به خوبی نشان دادند که هر دولتی که در ایران روی کار باشد، لزوماً مشروعیت نمایندگی مردم را ندارد. مسألهای که طبیعتا طرف خارجی هم به آن بیتوجه نبود.
سالها بعد اما، وقتی گروهی دیگر از اصلاحطلبان تلاش کردند تا دوباره اجماعی برای نگارش نامههای رفع تحریم خطاب به جهان ایجاد کنند با واکنش سرد و بیتفاوت شهروندان مواجه شدند. این بار دیگر هیچ خبری از آن اجماع قبلی به چشم نمیخورد؛ اما چرا؟
برای مطالعه نسخه کامل این یادداشت اینجا کلیک کرده یا instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_
.
by via لینکستان | لینکهای جذاب!
#V 081
نویسنده میهمان: مهرداد محمدی @mehrdad89
به نظر میرسد که در زمان دولت احمدینژاد، اصلاحطلبان دور مانده از قدرت، رقیب اصلی خود را سازمان ملل و یا «دولت امپریالیست آمریکا»، که تحریمکنندگان اصلی بودند نمیدانستند، چرا که حد فاصل تحریمهای سال ۸۹ تا پایان دولت دهم، به ندرت میتوان، موضعی فراگیر از آنها یافت که به جای عامل داخلی، انگشت اتهام را به سمت بازیگران خارجی نشانه بروند. با روی کار آمدن دولت روحانی اما همه چیز عوض شد.
بلافاصله پس از رأی آوردن حسن روحانی در ایران، ۵۵ زندانی سیاسی خطاب به اوباما نامهای نوشتند و خواستار رفع تحریمها شدند ... انتشار نامه، با حملات شدید اصولگرایانی همراه شد که آن را «نامه ننگین» خواندند و کار چنان بالا گرفت که برخی از امضا کنندگاناش دوباره متهم و دادگاهی شدند؛ اما مگر موضوع نامه چه بود که جناح مقابل این همه در موردش حساسیت نشان داد؟
در ابتدای نامه، ضمن اشاره به فشار کمرشکن تحریمها بر توده شهروندان تأکید شده که: «سیر وقایع نیز در سالهای اخیر به نحوی بوده که امیدی به حل مسئله دیده نمیشده است». در ادامه یک قید «اما» به کار رفته که مشخص میکند منظور از این «سیر وقایع» چه بوده است: «در انتخابات اخیر ایران، چهرهای به عنوان رئیسجمهور انتخاب شده که شعار او اعتدال و عقلانیت در سیاست داخلی و خارجی بوده و بنای آن تعامل مثبت در عرصه بین المللی و پیام آن به دنیا تغییر فضا و برقراری تعاملی سازنده و دو طرفه است». کمی جلوتر، برای آنکه هر مخاطبی نسبت به ضرورت و اهمیت این تغییر ایجاد شده کاملا تفهیم شود از قید «اینک وقت آن رسیده است» استفاده میشود که مشخص میکند اتفاقی در داخل رخ داده که مسأله و وضعیت تحریمها را هم باید دگرگون کند: «ما فکر میکنیم اینک وقت آن رسیده است که با هم تاریخ را ورق بزنیم و فصلی نو در نگاه به یکدیگر باز کنیم». و البته نقطه اوج نامه که باز هم بر اهمیت نقش و حضور دولت مورد حمایت اصلاحطلبان در بزنگاه این تحول (حذف تحریمها) تاکیدی صریح دارد: «به نظر ما دوره مسئولیت این دولت ممکن است آخرین فرصت برای حل و فصل عقلانی و قابل قبول این چالش برای دو طرف باشد».
نامه معروف به ۵۵ زندانی سیاسی، هرچند با واکنش شدید جناح اقتدارگرا مواجه شد، اما در سوی دیگر موجی از اقبال فعالین را به همراه داشت. فقط در یک مورد ۴۶۶ نفر از گروههای بسیار متفاوت، طومار دیگری امضا کردند که حمایت خود از نامه ۵۵ نفره را اعلام کنند. البته ادعا این نیست که امضاکنندگان این نامهها در دوره احمدینژاد موافق تحریم بودهاند، مسأله اینجاست که تمام آنها و بخش بزرگی از شهروندان و فعالان دیگر «خودآگاه یا ناخودآگاه»، اما «بهدرستی» متوجه شده بودند که حتی مباحث حقوق بشری را نیز نمیتوان در خلأ مطرح کرد و نسبت آن با سیاستهای داخلی و خارجی را نادیده گرفت. اینان اولویت هر تغییری را به داخل مرزها داده بودند و زمانی که موفق شدند تغییری در داخل ایجاد کنند به مطالبهگری از جهان پرداختند. بدین ترتیب و در عمل به خوبی نشان دادند که هر دولتی که در ایران روی کار باشد، لزوماً مشروعیت نمایندگی مردم را ندارد. مسألهای که طبیعتا طرف خارجی هم به آن بیتوجه نبود.
سالها بعد اما، وقتی گروهی دیگر از اصلاحطلبان تلاش کردند تا دوباره اجماعی برای نگارش نامههای رفع تحریم خطاب به جهان ایجاد کنند با واکنش سرد و بیتفاوت شهروندان مواجه شدند. این بار دیگر هیچ خبری از آن اجماع قبلی به چشم نمیخورد؛ اما چرا؟
برای مطالعه نسخه کامل این یادداشت اینجا کلیک کرده یا instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_
.
by via لینکستان | لینکهای جذاب!
نظرات
ارسال یک نظر