ببینید، چون در ایران زندگی میکنیم بحث ما منصفانه پیش نخواهد رفت. شما زبان و قلمت برای استدلال آوردن آزاد است اما بعضیها نمیتوانند استدلالشان را به آزادی و بدون ترس و لکنت زبان در فضای عمومی این مملکت بیان کنند و بنابراین محبورند با لطایف الحیل منظورشان را برسانند و این کارشان را در برابر شما سخت میکند.
او زمانی بسیار مذهبی بود. شاید بیشتر از الان شما. قران را دو بار با معنی و تفسیر دوره کرده بود و این بجز مواقعی بود که آن را بدون برنامه میخواند (مصداق آیه فَاقْرؤُا ما تیّسر مِن القُرآن). اذکاری که میگفت در مقیاس ۵ تایی یا ۱۰تایی یا ۳۳ تایی و... نبود. او اذکار ۱۴هزارتایی زمزمه میکرد. ۱۴۰۰۰ صلوات، ۱۴۰۰۰ الله اکبر، ۱۴۰۰۰ سبحان الله، ۱۴۰۰۰ لا حول ولا قوت الا بالله و... نمازهایش را با اینکه سخت بود اما در ۵ وعده میخواند و هر ماه چند روز روزه میگرفت و پیش آمده بود نماز شب هم خوانده بود.
میخواهم بگویم آنچه شما دارید را او زندگی کرده بود. و آنچه شما استدلال میکنید را او از بر است. مثالش این میشود که بگویم این راهی که شما تازه در آغازش هستید را او تا آخر رفت و تهش را دید و دید که بن بست است و برگشت. قصد جسارت ندارم اما استدلالهای شما هنوز مقدماتی است. او استدلالهای بسیار قویتر از این را خوانده و جواب محکم برایش داشته یا یافته یا دیده.
معمولا این بحثها پایان ندارد. لذا تطویلش نمیکنم. شما نظری به اطراف خود بیاندازید. بیش از ۴۲ سال از زمامداری علمای دین در این مملکت میگذرد. همانها که ۱۵۰۰ سال منتظر بودند. ۴۲ سال یعنی ۲ نسل. هر تغییری قرار بود ایجاد شود، هر فرهنگسازیای قرار بود انجام شود، هر برنامهای که داشتند باید تا حالا در طی ۲ نسل میوهاش را میچیدیم. اما الان کجای کاریم؟؟؟ کاری به داعش یا وهابیت ندارم. همین شیعه اثنی عشری ایران را مثال زدم. کجای کاریم؟ میتوانید ادعا کنید که اگر دنیا نداریم، بجایش آخرت داریم؟ نه نمیتوانید.
خب اگر اینها شما را به فکر نیانداخته که کمی بیشتر تعمق و بررسی کنید، و به نتیجهای برسید که او رسید، بحث ما هر چقدر هم طولانی شود نتیجه نخواهد داد. فقط یکدیگر را خسته میکنیم. پیروز باشید.
نظرات
ارسال یک نظر