زیانهای نگاه امنیتی به ایرانیان مهاجر
امیر هاشمی مقدم
پیمان اسحاقی از انسانشناسان جوان و همنسل من است که اگرچه سالهاست در بیرون از ایران درس میخواند و زندگی میکند، اما همچنان دغدغه توسعه و پیشرفت ایران، بهویژه در زمینه علمی را دارد. او در کانال تلگرامیاش: «فرهنگ و جامعه» (اینجا) روزانه مطالب و یادداشتهای زیادی در این زمینه منتشر میکند که بخش قابل توجهی از آنها، معرفی وبسایتها، همایشها، کتابها و مقالات تازه منتشر شده مرتبط با ایران و... است.
در واپسین یادداشتش (در اینجا) به بررسی این نکته پرداخته که چرا مهاجران ایرانی برخلاف مهاجران بسیاری از کشورهای دیگر (همچون مهاجران ترکیه، هند، آسیای شرقی و... در کشورهای اروپایی و امریکایی) ارز بسیار اندکی به کشورهایشان میفرستند؟ همانگونه که او به درستی اشاره کرده، بخش قابل توجهی از مردمان و مشاغل در کشورهای در حال توسعه و مهاجرفرست، به این ارزهای دریافتی از خارج وابسته است.
همچنین او به برخی نهادهای خصوصی در ایران اشاره کرده که با امید به استفاده از چنین حمایتهای مالی از سوی ایرانیان خارج از کشور در ایران تشکیل شده؛ اما به دلیل همان حمایت نشدنها از سوی ایرانیان خارج از کشور، عموما ناکام ماندهاند.
به باور او این رفتار ایرانیان مهاجر، خلاف ادعای میهندوستی ایرانیان است.
برخی از دلایلی که او برای این رفتار بر میشمرد اینهاست:
«تحریمهای بینالمللی و هراس از تحت تعقیب قرار گرفتن؛
فقدان تفاهم میان ایرانیان و تلقیهای کاملا متضاد از هم؛
سوءاستفاده برخی از آنها از دیگرانی که توانمندی مالی بیشتری دارند».
و...
اسحاقی قرار است در آینده بیشتر به این موضوع بپردازد و بنابراین امیدواریم در نوشتههای آینده تلاش کند مستندات و آمار بیشتری برای این مسئله ارائه دهد. اما عجالتا نکته دیگری که مرتبط به موضوع به ذهنم میرسد اینست که برخلاف دیگر کشورها، نه تنها بحث تحریمها و دشواری انتقال پول به ایران مهم است، بلکه بسیاری از ایرانیان مهاجر در وضعیت مبهمی به سر میبرند که نمیدانند آیا میتوانند به ایران بیایند یا نه؟ و چنانچه بیایند، آیا دستگیر میشوند؟ آیا برای آنها پروندهی قضایی درست شده است؟ آیا ممنوعالخروج هستند و پس از سفر به ایران میتوانند به همان سادگی که به ایران وارد شدهاند از این کشور بیرون بروند؟ و... این موضوع و مسئله، ذهینت بسیاری از مهاجران ایرانی را به خود مشغول کرده و شخصا برای پایاننامه دکترایم با ایرانیان بسیاری در این زمینه گفتگو کردم که در یک وضعیت برزخی به سر برده و بنابراین اصطلاحا روزه شکدار نگرفته و عطای سفر به سرزمین مادریشان ایران را به لقایش میبخشیدند. این گروه از ایرانیان حتی برای دیدار با خانوادههایشان، به جای اینکه مستقیما به ایران بیایند، به ترکیه، گرجستان، امارات و دیگر کشورهای همسایه سفر کرده و خانوادههایشان نیز از ایران به این کشورها میروند تا در آنجا با فرزندانشان دیدار کنند. درباره این شیوه سفر که میتوان آن را «گردشگری مقصد سوم» نامید، مقالهای در دست انتشار دارم.
امیدوارم پیمان اسحاقی و دیگرانی که به این موضوع علاقمند هستند، با نشان دادن مستندات زیانهایی که ایران در این زمینه میبیند، نهادهای امنیتی را متقاعد سازند برخوردهایی که باعث ایجاد شک و شبهه در ذهنیت مهاجران ایرانی برای سفر به ایران یا هر گونه ارتباط با ایران میشود، میتواند چه زیانهایی در ابعاد و زمینههای گوناگون به بار آورد.
کانال مقدمه
@moghaddames
By: via لینکستان | لینکهای جذاب
امیر هاشمی مقدم
پیمان اسحاقی از انسانشناسان جوان و همنسل من است که اگرچه سالهاست در بیرون از ایران درس میخواند و زندگی میکند، اما همچنان دغدغه توسعه و پیشرفت ایران، بهویژه در زمینه علمی را دارد. او در کانال تلگرامیاش: «فرهنگ و جامعه» (اینجا) روزانه مطالب و یادداشتهای زیادی در این زمینه منتشر میکند که بخش قابل توجهی از آنها، معرفی وبسایتها، همایشها، کتابها و مقالات تازه منتشر شده مرتبط با ایران و... است.
در واپسین یادداشتش (در اینجا) به بررسی این نکته پرداخته که چرا مهاجران ایرانی برخلاف مهاجران بسیاری از کشورهای دیگر (همچون مهاجران ترکیه، هند، آسیای شرقی و... در کشورهای اروپایی و امریکایی) ارز بسیار اندکی به کشورهایشان میفرستند؟ همانگونه که او به درستی اشاره کرده، بخش قابل توجهی از مردمان و مشاغل در کشورهای در حال توسعه و مهاجرفرست، به این ارزهای دریافتی از خارج وابسته است.
همچنین او به برخی نهادهای خصوصی در ایران اشاره کرده که با امید به استفاده از چنین حمایتهای مالی از سوی ایرانیان خارج از کشور در ایران تشکیل شده؛ اما به دلیل همان حمایت نشدنها از سوی ایرانیان خارج از کشور، عموما ناکام ماندهاند.
به باور او این رفتار ایرانیان مهاجر، خلاف ادعای میهندوستی ایرانیان است.
برخی از دلایلی که او برای این رفتار بر میشمرد اینهاست:
«تحریمهای بینالمللی و هراس از تحت تعقیب قرار گرفتن؛
فقدان تفاهم میان ایرانیان و تلقیهای کاملا متضاد از هم؛
سوءاستفاده برخی از آنها از دیگرانی که توانمندی مالی بیشتری دارند».
و...
اسحاقی قرار است در آینده بیشتر به این موضوع بپردازد و بنابراین امیدواریم در نوشتههای آینده تلاش کند مستندات و آمار بیشتری برای این مسئله ارائه دهد. اما عجالتا نکته دیگری که مرتبط به موضوع به ذهنم میرسد اینست که برخلاف دیگر کشورها، نه تنها بحث تحریمها و دشواری انتقال پول به ایران مهم است، بلکه بسیاری از ایرانیان مهاجر در وضعیت مبهمی به سر میبرند که نمیدانند آیا میتوانند به ایران بیایند یا نه؟ و چنانچه بیایند، آیا دستگیر میشوند؟ آیا برای آنها پروندهی قضایی درست شده است؟ آیا ممنوعالخروج هستند و پس از سفر به ایران میتوانند به همان سادگی که به ایران وارد شدهاند از این کشور بیرون بروند؟ و... این موضوع و مسئله، ذهینت بسیاری از مهاجران ایرانی را به خود مشغول کرده و شخصا برای پایاننامه دکترایم با ایرانیان بسیاری در این زمینه گفتگو کردم که در یک وضعیت برزخی به سر برده و بنابراین اصطلاحا روزه شکدار نگرفته و عطای سفر به سرزمین مادریشان ایران را به لقایش میبخشیدند. این گروه از ایرانیان حتی برای دیدار با خانوادههایشان، به جای اینکه مستقیما به ایران بیایند، به ترکیه، گرجستان، امارات و دیگر کشورهای همسایه سفر کرده و خانوادههایشان نیز از ایران به این کشورها میروند تا در آنجا با فرزندانشان دیدار کنند. درباره این شیوه سفر که میتوان آن را «گردشگری مقصد سوم» نامید، مقالهای در دست انتشار دارم.
امیدوارم پیمان اسحاقی و دیگرانی که به این موضوع علاقمند هستند، با نشان دادن مستندات زیانهایی که ایران در این زمینه میبیند، نهادهای امنیتی را متقاعد سازند برخوردهایی که باعث ایجاد شک و شبهه در ذهنیت مهاجران ایرانی برای سفر به ایران یا هر گونه ارتباط با ایران میشود، میتواند چه زیانهایی در ابعاد و زمینههای گوناگون به بار آورد.
کانال مقدمه
@moghaddames
By: via لینکستان | لینکهای جذاب
نظرات
ارسال یک نظر