فرش بهارستان یادگار ایوان مدائن
بهارستان یکی از قدیمیترین فرشهای ایرانی است. این فرش به اندازهای اهمیت دارد که معروفترین کتب تاریخی از جمله تاریخ طبری درباره آن مطلب نوشته است.
فرش بهارستان متعلق به دوره که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود و یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بنا به برخی روایات تاریخی بر اثر حمله اعراب به ایران و انتقال آن به مدینه توسط اعراب تکهتکه شد.
این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر طول و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، طلا، نقره و جواهراتی چون زمرد و مروارید استفاده شدهاست و طرح آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد.
راجر فرای نقاش و منتقد بریتانیایی درباره این فرش اینگونه میگوید: در بین ذخایر و آثار سلطنتی دوره ساسانیان، فرشی به نام فرش بهارستان وجود داشته است. طرح این فرش نشانگر بوستانی بود که در آن چهار خیابان داشت و در کنار آن درخت سرو و گل لاله و جوی آب طراحی شده بود که نمایانگر فرهنگ، رفتار ایرانیان و قلبهای شاد آنها بود.
ضمناً مشهور است که هر چهار گوشهی این فرش فصلی از سال را نشان میدهد و بدین ترتیب آن را فرش چهار فصل نیز مینامند.
ناحیه ای در غرب ایران وجود داشته که شامل دو شهر بوده یکی در ساحل چپ و دیگری در ساحل راست دجله شهری که در ساحل چپ بنا شده بود سلوکیه نامیده می شده. در نقطه مقابل آن را در ساحل راست دجله تیسفون یا تیسبون می گفتند. این شهر وسیع پایتخت ساسانیان و مجموعه ای از کاخ های عظیم بود که توسط انوشیروان ساخته شده که خود شامل هفت شهر آباد و نزدیک به هم بوده این مجموعه را به زبان پهلوی شهر یستان می گفته اند.
سریانی ها آن را”ما حوزه ملکا” بعضی از شهرهای شاهنشاه می نامیدند و عربها پس از شکست ایرانیها به آن مدائن نام دادند مدائن جمع مدینه و به معنی عام شهر است.
مطمئنا در کاخ هایی با این عظمت وسایلی هم ساخته وتدارک داده می شد که در خور عظمت این کاخ ها باشد؛ از جمله فرشی برای سرسرای کاخ سفید کسری که یکی از کاخ های پر شکوه و مشهور آن بوده که به روایت فردوسی ساختمان آن قریب به هفت سال طول کشید و برای ساختن آن از مهندسین و معماران ایرانی و رومی استفاده شده بود.
این فرش به دستور خسرو انوشیروان سفارش داده شد و ابعاد و مساحت این فرش عظیم را مورخین در اندازه های مختلف ذکر کرده اند.
در فرهنگ دکتر معین آمده است که بیش از ۳۵۰متر طول داشته است.
در کتاب تاریخ طبری که توسط ابوجعفر محمد جریر طبری نوشته شدهاست این فرش ذکر شده و نویسنده ابعاد آن را به طول ۴۵۰ قدم و عرض ۹۰ قدم در قصر تیسفون توصیف کردهاست و همچنین روبرت بامبان نویسنده و پژوهشگر ایرانی مقیم آمریکا در کتابی با نام “آیا میدانید که” ابعاد فرش را ۲۶x۲۴ متر ذکر کردهاست و همچنین آن را مزین به جواهرات گرانبها توصیف کرده است.
در روضه الصفا و در کتاب فرش ایران اثر شیرین صوراسرافیل و نیز در کتاب ادواردز و در مقاله ای در مجله میراث ایران نوشته شده بودکه مساحت این فرش ۹۰۰مترمربع می باشد.
تورج ژوله معتقد است که شصت گز در شصت گز گسترده یک گریب بوده بلعمی می گوید ۳۰۰رش بالا اندر و شصت رش پهنا داشته و پروفسور کاراباسک نیز مساحت آنرا شصت متر مربع ذکر می کند. خوب با توجه به ابعاد گوناگون از این فرش فرم این فرش مطمئناً تغییر خواهد کرد.
در بسیاری از کتب تاریخی ویژگی این فرش به تصویر کشیده شده است. در برخی از متون از آن بعنوان فرش زمستانی نیز یاد شده و شاید دلیل نام گذاری آن این است که چون این فرش به مانند تصویری از باغهای ایرانی است ، در زمستان ، سلاطین را با خیال به بهار دلخوش میکرد.
اگر به توضیحات منابع تاریخی مراجعه شود، جزئیات زیادی از این فرش را مشاهده خواهیم کرد که شامل مواردی از جمله رنگ ، نقشه ، جواهرات ، تزیینها و… میشود و بیانگر طرحی نسبتا دقیق از فرش بهارستان است. فرش بهارستان بسیار رنگارنگ بوده و در بافت آن از ابریشم استفاده شده و با سنگهای قیمتی زیادی از جمله طلا و نقره مزین است. طرحی که فرش دارد بسیار شبیه به باغهای ایرانی است که با نهرهایی پهن در طول و عرض امتداد دارد.
در مجاورت نهرهای آب ، پیاده روهایی را طراحی کردهاند که بسیار جالب به نظر میرسد. نهرها کوچک بوده و شبیه جویهای آب هستند. یکی از نکات جالب طراحی این فرش مربوط به جویها و نهرهاست که با جواهرات شفاف و بیرنگ دوخته شدهاند و با دیدن آن احساس میکنید که آب زلال و شفاف در جریان است. در زیر این سنگهای قیمتی نیز دانههای مروارید هستند که به مانند ریگهای داخل جوی آب به نظر میرسند.
جنس نخ های آن از ابریشم و پشم و گلابتون و طلا و نقره بافته شده و با هزاران قطعه جواهر مرصع بود. این فرش را از آن نظر بهارستان می گویند چون شکل باغ داشته و در زبان فارسی نقشه آن به بهارستان و گلستان و گلزار و امثال آن مشهور است، که با توجه به اسنادی که وجود دارد این فرش را می توان اولین فرش چهار باغی دانست که بیانگر چهار قسمتی آن است.
در توصیف فرش بهارستان، که نظریه های متفاوتی وجود دارد این گونه آمده که ترنج این فرش حوض آبی بوده و مرغابی در وسط حوض نشسته و در متن آن خیابان ها و جدول های آب با آب نماهایی بافته شده بود و شهرها از میان باغستان های خرم می گذشتند که کشتزار های سرسبز و باغچه هایی پر میوه آنرا فرا گرفته بودند. شاخ و برگ درختان سرسبز و انواع غنچه وشکوفه و گلهای بی خار و پرندگان تزئین شده بوده که همه از زر و سیم ناب و گوهر های رنگارنگ متناسب با فصل بهار بودند.
در تهیه این چنین تابلو بدیع و بی نظیری برای هر طرحی متناسب با رنگش گوهری انتخاب شده بود به طوری که مروارید جهت نشان دادن سنگ ریزه های ته جوی های آب و از طلا جهت نشان دادن خاک و از جواهرات بلورین برای نمایاندن رنگ آب استفاده شده و تنه و شاخه درختان از طلا و نقره و برگها از زمرد و گلها از ابریشم و میوه ها را با سنگهای قیمتی و گرانبها و رنگارنگ نشان داده بودند.
به نوشته دهخدا هجده ارش (۹متر) از آن فرش به جواهر غیر مکرر و مزین بود. از ویژگی های آن فرش بی نظیر و بی مانند و گرانبها این بوده که ۲۴ استاد و هنرمند به مدت ۸ سال روی آن کار میکردند و دیگر اینکه با توجه به این گفته ها وزن این فرش را بیش از ۲تن تخمین زده اند.
یکی از کتابهای مشهور تاریخی که در مورد فرش بهارستان مطالبی را نوشته است، کتاب تاریخ ابن اثیر است. در این کتاب میخوانیم که پادشاهان ساسانی این فرش گرانقدر را در زمستانها استفاده میکردند، به دلیل اینکه حاوی طرح گل و سرسبزی بود و بر روی آن مشغول نوشیدن باده میشدند تا چنین تصور کنند که در باغ هستند. در این کتاب همچنین میخوانیم که عربها به قالی بهارستان قطف میگفتند. برگهای قالی نیز از ابریشم بود که بر روی شاخههای زرین قرار داشت و گلهای آن نیز زرین و طلایی بودند و میوهها نیز به سان گوهر میباشند.
ابن اثیر همچنین در توصیف ویژگی این فرش میگوید که راهها به مانند رودها هستند و گوهرهایی که در تزیین فرش به کار گرفته شدند به جویبار شباهت دارند.
در مورد عاقبت این فرش زیبا نفیس دو نظریه وجود دارد:
در سیری در هنر قالی بافی ایران اثر محمد جواد نصیری اینگونه آمده که هنگامی که خسرو پرویز پادشاه ساسانی مغلوب هراکلیوس امپراطور روم شد این فرش بدست سپاهیان غالب افتاد.
در نظریه دوم که اکثر مورخین و محققین مانند میرخواند و طبری و ناسخ التواریخ و تورج ژوله و چند تن دیگر در کتاب خود چنین گفته اند که فرش بهارستان از زمان خسرو انوشیروان تا زمان یزدگرد سوم مورد استفاده در مواقع مخصوص بود ولی با سقوط سلسله ساسانی در سال ۴۲۶ به دست اعراب مسلمان که سعد فرماندهی آن را بر عهده داشت، راه را با مقاومت شدید سپاه ایران به فرماندهی رستم گشودند و وارد کاخ ها شدند و سقوط مدائن از صفحات جالب تاریخ را به خود اختصاص داد به خصوص غنائمی که از این فتح نصیب مسلمانان گردید در نوع خود بی نظیر بود و آن همه زر و سیم و جواهر و اشیا با ارزش و گرانبها که تابه آن روز ندیده بودند و در واقع مزه و طمع این فتح را برای آنها دو چندان کرد که از جمله غنائم نفیسی که در فتح مدائن به دست مسلمانان افتاد فرش بهارستان بود.
در الکامل فی التواریخ آمده که: اعراب با دیدن این فرش شگفت زده شدند و آنها که مزد دستشان را رفتن به بهشت می دانستند با دیدن این تابلوی نفیس که جلوه ای از بهشت بود آبها را یاد آورد “جنات تجری من تحتها الانهار” که در قرآن کریم بارها وعده داده شده است و به معنی این است که باغهایی که در آنها جاری است نهرهایی انداخت. شاید همین امر باعث شد که مسلمانان از تکه تکه کردن آن در محل خودداری کند و تصمیم گیری در مورد آن را موکول به نظریه خلیفه نمایند. پس سعد که فرماندهی سپاه را بر عهده داشت رو به سپاه خود کرد و گفت: بهتر است از این فرش صرف نظر کنیم و آنرا عیناً با خمس به نزد عمر بفرستیم. زیرا قابل تقسیم نمی باشد و این در مقایسه با غنایم دیگر نزد ما اندک است.
پس با اینکه حمل این فرش بسیار مشکل بود آنرا به مدینه نزد عمر بردند چون فرش را نزد عمر بردند عمر خوابی می بیند و افراد را به دور هم جمع می کند و خدا را ستایش می کند و داستان فرش بهارستان را برای افراد تعریف می کند و از آنها رای و نظر خواهی می خواهد عده ای می گویند که فرش را برای خودت بردار و عده ای دیگر نظر قطعی را به عهده خود او می گذارند و عده ای دیگر هیچ نظری نمی دهند. علی (ع) که سکوت عمر را دید برخاست و نزدیک او رفت و گفت: چرا علم خود را جهل می کنی و یقین خود را به مقام شک می بری؟!
در الکامل فی التواریخ چنین آمده: تو از این دنیا به جز آنچه بدهی و بپوشی و کهنه کنی و بخوری و سیر شوی حق دیگری نداری و نمی توانی این فرش را به حال خود بگذاری اگر این فرش را به حال خود بگذاری فردا کسی دیگری صاحب این فرش خواهد شد و این بساط را به خود اختصاص خواهد داد.
عمر به علی(ع) گفت: راست گفتی و خوب نصیحتی کردی آنگاه دستور داد فرش را قطعه قطعه کردند میان کسان تقسیم کرد.
میر خواند مؤلف روضه الصفا می نویسد: عمر فرش ر ا قطعه قطعه کرد و به طور مساوی بین مهاجرین و انصار تقسیم کرد و از آن جمله با اندازه کف دستی بدست حضرت علی(ع) افتاد که آن حضرت آن تکه را به ۸هزار درهم بفروخت و انفاق کرد و دیگر قطعه ها هم به بازرگانانی که به مدینه آمده بودند فروخته شد.
مورخین دیگر از جمله طبری و ابن الاثیر سهم حضرت علی (ع) را از این فرش بیست هزار درهم یا بیست هزار دینار نوشته اند که حضرت پس از فروش آن وجه حاصل را میان فقرا انفاق کردند.
Originally published at https://www.newslaw.net.
source https://medium.com/@golstar/%D9%81%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%A6%D9%86-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%DA%A9%D9%87-%D8%AA%DA%A9%D9%87-%D8%B4%D8%AF-88ebf62d4684?source=rss-8c767f30b98d------2
نظرات
ارسال یک نظر