معرفی رمان «لولیتا» اثر ولادیمیر نابوکف ترجمهی اکرم پدرامنیا هیلاری پاتنم(فیلسوف و ریاضیدان) سالها پیش درباره رمان سفر به انتهای شب ِ لویی فردینان سلین نوشته بود: «من [از این رمان] یاد نمیگیرم که عشق وجود ندارد، که همهی انسانها نفرتانگیز و پُر از نفرت هستند… چیزی که میآموزم این است که جهان را از نگاه کسی ببینم که اطمینان دارد این فرضیه درست است.»(فلسفه ادبیات؛ پیتر لامارک؛ ترجمهی میثم محمدامینی؛ نشر نو) لولیتا برای من با فاصهی کمی بعد از مادام بوآری ِ فلوبر جاخوش کرده است. رمانی که با سرعت و لذت خواندم. رمانی که به شدت توصیه نابوکف در چندباره خوانی آثار ادبی برای پیبردن به زیر و بمهای زیبایی شناسانهی آنها را نیاز دارد. لولیتا را باید چندین بار خواند تا فهمید نابوکف به خلق چه اثر شگرفی دست یافته است. باید غرق ظرافتهای ادبی و زیر و بمهای زبانی اثر شد. اثری که به ظاهر تکراوی و تکصدایی است، اما تنوع حیرتانگیزی در آواهای روایت دارد که باعث میشود اثر چیزی باشد مابین تکصدایی و چندصدایی.
با ۱ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بالاچه معرفی کتاب
لینک مستقیم
by golstar via بالاترین: لینکهای golstar (فرستاده)
با ۱ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بالاچه معرفی کتاب
لینک مستقیم
by golstar via بالاترین: لینکهای golstar (فرستاده)
نظرات
ارسال یک نظر