لینکستان | لینک‌های جذاب's Post

محمدجواد روح

: "سخنگویی عقل"

درباره موسی غنی‌نژاد و اهمیت مناظره‌هایش

از سعدی علیه‌الرحمه نقل است که: «دانا چو طبلهٔ عطار است خاموش و هنرنمای و نادان خود طبل غازی بلندآواز و میان تهی». و این گفتار، در دورانی که اهل عقل از دایره سیاستگذاران و کارگزاران رانده شده‌اند و از دانشگاه‌ها نیز درحال رانده‌شدن‌اند، بیشتر به یاد می‌آید.
@Sokhanranihaa
در این دوران پرهیاهوست که برآمدن تک‌صداهای دانایان دشوار می‌شود و اگر هم صدایی برآید، در غریو بلواگران به گوش کمتر کسی می‌رسد. اما در همین دوره، گاه فرصت‌هایی رخ می‌نماید که عقلانیت اقتضا می‌کند اهل عقل قدر آن را بدانند و هیاهوگران و مدعیان را – گرچه برای ساعتی- بر سر جای خود نشانند.

آنچه موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان لیبرال ایرانی، در دو مناظره تلویزیونی‌اش با مسعود درخشان و علی علیزاده کرد؛ نمونه‌ای است از این فرصت‌شناسی و بسترسازی برای ظهور و بروز گفتمان مبتنی بر عقلانیت در برابر گفتارهای پراکنده، نامنسجم و درعین‌حال، مدعی و ذی‌نفوذ.

با ایفای چنین نقشی است که غنی‌نژاد نشان می‌دهد تفکرات ذی‌نفوذ و تاثیرگذار در ایران امروز چه اندازه از عقلانیت و دانش و حتی بدیهیات فاصله دارند؛ بدیهیاتی که در سایه اقتصاد رانتی، حامی‌پرور و مدعی ارزش‌های لاهوتی به شکلی مستمر نفی می‌شود و سخنگویان و دولتمردان و مجلسی‌ها و رسانه‌های رسمی هر روز به شکلی و بهانه‌ای آن را توجیه می‌کنند و آخرالامر، کاسه‌کوزه‌ها را بر سر اقتصاددانان و اندک تکنوکرات‌های واجد فهم و تجربه دولت‌های گذشته می‌شکنند و آنان را «بانیان وضع موجود» می‌خوانند.

ظهور غنی‌نژاد در دو مناظره اخیر، یادآور تک‌صدای لرزان اما منطقی مصطفی هاشمی‌طبا در مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری۱۳۹۶ و استدلال‌های عبدالناصر همتی در انتخابات ریاست‌جمهوری۱۴۰۰ است.

غنی‌نژاد اما در این دو مناظره، موقعیتی متفاوت با مناظره‌های انتخاباتی داشت. اینجا نه جدال بر سر قدرت که بر سر منطق و عقلانیت و تاحدی حقیقت بود. اینکه دو گفتمان برابر هم بنشینند و آنچه در انبان دارند، بیرون نهند و مخاطب را در مقام قضاوت گذارند.

در چنین بستر و موقعیتی، گفتمانی که اهل هیاهوست؛ ناچار از خاموشی یا پراکنده‌گویی است. فرار از مناظره یا برابرنهاد شخصیت‌هایی با وزن متفاوت در عموم مناظره‌های تلویزیونی، واکنش طبیعی و بدیهی گفتمان‌های ضعیف است.

همان‌ها که به عبارت دقیق‌تر، «بی‌گفتمان» هستند و در انبان خود، جز ابراز وفاداری و وابستگی و تریبون‌های گسترده دولتی و حکومتی هیچ ندارند.

صداها و چهره‌هایی تکراری که مدام از این شبکه به آن شبکه و از این دانشگاه به آن دانشگاه می‌روند و می‌آیند و اغلب، جز توهین و اتهام‌زنی به نخبگان و برآمدگان جامعه مدنی، سخنی برای عرضه ندارند.

غنی‌نژاد در دو مناظره خود، تهی بودن طبل‌های غازی را آشکار کرد. او همچنین، در این دو مناظره به‌خوبی در مقام سخنگو و مدافع لیبرالیسم، ایفای نقش کرد.

او نشان داد لیبرالیسم نه یک ناسزا (چنان که انقلابیون متقدم می‌گفتند و انقلابیون متاخر با صفاتی بدتر و رکیک‌تر تکرار می‌کنند)، که اتفاقا گفتمان و جریانی سزاوار قدرت گرفتن و بر صدر نشستن و قدر دیدن است.

همچنان که چند تجربه هرچند ناقص و تحت انواع فشارهای دولت‌های دارای گرایش به لیبرالیسم در چهار دهه گذشته، نشان داده است آنان در نهایت، دستاورد و خروجی مثبت و مشخصی داشته‌اند.

از بازرگان که تندروی انقلابی را برنمی‌تابید تا سازندگی هاشمی، توسعه خاتمی و تنش‌زدایی روحانی که هریک از زاویه‌ای به لیبرالیسم گرایش و قرابت داشتند.

در نگاهی کلان از پس چهار دهه، دستاوردها و خروجی ساختار سیاسی ناشی از همان لیبرالیسم کج‌دار و مریز این چهار دولت است. خروجی دیگران هم مشخص است؛ چه آن دولت پوپولیسم که میلیاردها درآمد نفتی را آتش زد و چه این دولت انقلابی که در کمتر از دو سال، حامیان خود را هم از حمایت، پشیمان کرده است.

غنی‌نژاد گرچه از مقام لیبرالیستی تمام‌عیار منتقد بازرگان و هاشمی و خاتمی و روحانی هم هست؛ اما در عمل، آنان را نیز سخنگویی و نمایندگی کرد...

ادامه متن کامل اینجا

.
@Sokhanranihaa
@javadrooh
کانال سخنرانی ها

By: via لینکستان | لینک‌های جذاب

نظرات