لینکستان | لینک‌های جذاب

یوم‌النحس ۱۳ آبان
بخش۲: عوارض و عواقب

در ایران
اثری که ۱۳ آبان ۵۸ و حوادث بعد از آن بر ایران گذاشت بی‌سابقه بود. حتی شاید بسیار بیشتر از خود انقلاب ۵۷. به قول دوستی: ۱۳ آبان روزی بود که عروس ایران بعد از ۵۰ سال مقاومت به زور به حجله کمونیست‌ها برده شد.

در ایران، دشمنی با آمریکا و تمام ایدئولوژی چپ به واسطه‌ی این حرکت در عمیق‌ترین لایه‌های حکومت نهادینه شد. در ۴۵ سال گذشته، در کنار کره‌ی شمالی (که به صورت رسمی هنوز در حال جنگ با آمریکا به شمار می‌رود) تنها دو کشوری هستیم که با آمریکا روابط دیپلوماتیک نداریم. حتی ویتنام و کوبا (حتی کوبا!) در آمریکا سفارت دارند. در بسیاری از جنگ‌های بزرگ و کوچک قرن بیستم، دو کشور متخاصم حتی در زمان جنگ هم سفارت‌های خود را در کشور همدیگر حفظ کردند.

روز ۱۳ آبان رادیکالیسم را جزو لاینفک تمام سیاستگذاری‌های بعدی در امور خارجی کرد: رادیکالیسمی که همواره شعار و ایدئولوژی را جایگزین عقل سلیم و دیپلوماسی کرد. در تمام این سال‌ها، هر گونه روابط با آمریکا یا حتی مذاکره با آن به یکی از تابوهای ج.ا. تبدیل شده، که هر جور نگاه کنی کاملاً بی‌معناست، و فقط با همان نوع بلاهتی می‌خواند که هنوز گروگانگیری سال ۵۸ را عملی قهرمانانه می‌بیند.

چسبیدن به آمریکاستیزی، آن هم به این گونه‌ی افراطی، کشور ما را دچار یک تصلب ايدئولوژيک کرد و آن را به یک طلسم حاکمیت احمقانه دچار کرد. از طرف دیگر، این اقدام ستونی شد برای خبیث‌ترین افراد جامعه (انحصارطلب، رادیکال، سرکوبگر، ضدعقل و عقده‌ای) که دور آن گرد آیند و بقیه را حذف کنند و با هزینه زندگی چند نسل مفتخوری کنند. حتی آنهایی در میان مقامات بالا که در ابتدا با این کار مخالف بودند، خیلی زود کشف کردند که وجود یک "دشمن" بزرگ چه قدر به نفع حکومت‌شان است. در واقع گروگان گیری سفارت مقدمه و تمثیلی شد از به گروگان گرفتن چهل ساله ملت ایران.

در آمریکا
از آن طرف، آمریکایی‌ها ۴۴۴ روز، هر روز و هر ساعت، با دلهره شاهد استخفاف و تحقیر دیپلومات‌هایشان در دست تعدادی اوباش بودند، که مرتب از تلویزیون و روزنامه‌ها گزارش می‌شد. تقریباً برای تمام آمریکایی‌ها، از هر دسته و گرایشی، تصویری که از ایران و ایرانی شکل گرفت تصویر مردمی بود که به هیچ قاعده و قانونی و مرامی پایبند نیست. چهار دهه گذشت تا نسل آمریکایی که با آن تصاویر بزرگ شد و هرگز آن اعمال جبن‌آمیز را نبخشید و فراموش نکرد، کم‌کم با نسل‌های جوانتر جایگزین شود.

ملتی دچار مازوخیسم (خودآزاری)
کمتر از ده ماه از حادثه‌ی ۱۳ آبان نگذشته بود و هنوز گروگان‌های امریکایی در ایران بودند که جنگ بین عراق و ایران شروع شد. مسلماً یکی از مهم‌ترین عواملی که صدام را به جنگ با ایران تشویق و تشجیع کرد این بود که می‌دانست که، به دلیل حرکت ابلهانه‌ی ۱۳ آبان، آمریکایی‌ها (که تا آن زمان مهم‌ترین فروشنده سلاح به ایران بودند)، و در کل غربی‌ها، در مورد فروش سلاح به ایران کاملاً بی‌میل عمل خواهند کرد. در کلِ جنگ، عراق تقریباً تمام سلاح خود را از بلوک شرق خرید. بلوک غرب، به خصوص آمریکا، در این زمینه تقریباً بیطرفانه عمل کرد و به هر دو طرف سلاح کمی فروخت (جزئیات اینجا)، و در حالیکه شوروی که به ایران حتی اجازه‌ی حمل سیم خاردار را هم نمی‌داد، تقریباً تمام سلاح عراق را تامین می‌کرد. این در همان هشت سالی بود که ما، از طرفی داشتیم سلاح‌های آمریکایی خریداری شده در زمان شاه را به کار می‌بردیم (سلاح‌هایی که ما را از شکست کامل نجات داد!)، و از طرف دیگر یک لحظه شعار "مرگ بر آمریکا" را ترک نکردیم و هر چه بیشتر سعی می‌کردیم خود را به بلوک کمونیسم (که ما را جزو آدم حساب نمی‌کردند و با صدام خیلی رفیق‌تر بودند) بچسبانیم!

از این ابلهانه‌تر و مازوخیستی‌تر ممکن بود؟!

عاملان
تا آنجا که می‌دانم هیچ یک از عاملان این بدترین ضربه‌ی تاریخی به ایران هیچگاه هیچ علامتی از پشیمانی از خود نشان نداد. اینها بعداً از سفره‌ی انقلاب خوب چریدند و مشهور شدند و به مقامات رسیدند و بعضی‌شان بچه‌هایشان را به آمریکا فرستادند و بعضی‌شان اصلاح‌طلب شدند و .... ولی پشیمانی از فقر و فلاکت و مرگ‌های بیشماری که این عمل شومشان بر سر بسیاری از مردم ایران آورد، هیچگاه در ناصیه‌شان نبود. هیچ آدم عاقلی به چنین افرادی نباید کوچکترین اعتمادی کند، حتی اگر امروز حرف‌های خوب و موجهی هم بزنند! هیچ کدام از اینها، لااقل تا وقتی که روی دو زانو نیفتاده، از مردم ایران به خاطر بلایی که سرشان آورده پوزش نطلبد، قابل اعتماد نیست!

@jenabegav
By: via لینکستان | لینک‌های جذاب

نظرات