لینکستان | لینک‌های جذاب

دخترانی که وقتی میانگین بیست سال‌شون بود میشناختم در امروز که میانگین سی و پنج سالشونه غیرقابل تحمل به نظر می‌رسند. اولین برداشت خودخواهانه ازین مشاهده اینه که «جدی نشدن رابطه با اون‌ها که اون موقع یک مصیبت عاطفی بود، در واقع یک اتفاق مبارک بوده». اما اگه هشیار باشی باید بپرسی «اگه این غیرقابل تحمل شدن انقدر عمومیت داره، معنیش اینه که همه قطع ارتباط‌ها یک اتفاق مبارک بوده. چطور ممکنه همشون مبارک بوده باشه؟». و این سوال کافیه برای اینکه در برداشت اولیه‌ت تجدیدنظر کنی. باید کمی بری عقب‌تر و دوباره به زمان طی شده نگاه کنی. اون چیزی که به عنوان غیرقابل‌تحمل شدن رخ داده، همون فاصله گرفتن اون‌ها از منه. چون فاصله فکری، اخلاقی، رفتاری، سبکی، زیاد شده؛ انقدر غیرآشنا به نظر میان که برام قابل تحمل نیست. و این روندیه که بهرحال طی می‌شد. اگه بخوای کسی تا این حد ازت فاصله نگیره، باید روش اثر بذاری، و برای اینکه روش اثر بذاری باید باش وقت بگذرونی، و برای اینکه باش وقت بگذرونی باید باش در ارتباط باشی. بنابراین این طور نیست که قطع ارتباط وقتی بیست سال‌شون بود مبارک بوده. اشتباه این بوده که بین بیست سالگی تا سی و پنج سالگی‌شون تو زندگی‌شون نبودی. ما حتی وقتی که متوجه نیستیم در حال ساختن دیگران هستیم. البته اون‌هایی که براشون وقت می‌گذاریم. و اون‌ها هم همین کار رو با ما می‌کنند. خود را منزه پنداشتن از دیگران باعث میشه تن ندیم به اثرپذیری از دیگری. و وقتی تن ندی که روت اثر بگذارند، روی اون‌ها هم نمیتونی اثر بگذاری، و وقتی روی اون‌‌ها اثر نگذاری همینطور فاصله‌شون رو بیشتر می‌کنند، تا اینکه یک روز انقدر بیگانه به نظر می‌رسند که برات غیرقابل تحمل باشه.
اون بیرون قرار بود تراپیست این رو بگه، ولی نگفت. مجانی از من بگیر.
By: via لینکستان | لینک‌های جذاب

نظرات