تو داستان «لباس جدید پادشاه»، هیچکس جرئت نمیکنه که بگه لباسی وجود نداره و پادشاه لخت اومده خیابون، چون گفته بودند فقط ابلهان نمیتونند لباس رو ببینند، غیر از یک بچه، که بر خلاف بزرگترها از ابله به نظر اومدن نمیترسه. چون برخلاف بزرگترها، قوانین طبیعی براش ارزشمندتر از هنجارهای مصنوعیه. بچه از صدایی که از برخورد دو جسم با هم ایجاد میشه هم کیف میکنه، و نمیفهمه چرا باید به خاطر آرامش دیگران خفهش کرد. چون اون صدا یه قانون فیزیکیه، ولی اون ممنوعیت یه قانون مصنوعیه. وقتی خلیفه ممنوعیت حرف «خلاف واقع» رو به قانون تبدیل میکنه، تا همه حرفها غیر از حرف خودش رو ممنوع کنه، بهترین استراتژی اینه که یه بچه باشی. بچهای که فقط به فیزیک احترام میذاره.
By: via لینکستان | لینکهای جذاب
By: via لینکستان | لینکهای جذاب
نظرات
ارسال یک نظر